سینه خیز
یک هفته ای هست که ایلیا یاد گرفته سینه خیز بره به خاطره همینم دیگه هرجا که دلش میخوادو تاحالا نمیتونسته بره باسه خودش میره ومیاد از آشپزخونه گرفته تا اتافهای دیگه . البته بیشتر میره آشپزخونه دم اجاق گاز چون نیست جلوی اجاق گاز مثله آینه میمونه وخودشو اون تو میبینه خوشش میاد خلاصه که دیگه باید یکی همش دنبال آقا بره ومواظبش باشه یه موقع طوریش نشه. اینهفته هم که رفتیم خونه مامان هی میرفت طرف جودی (سگ برادرم ) تا هفته پیش که نمی تونست سینه خیز بره کاری بهش نداش ولی نمیدونم ایندفه چه گیری داده بود به این بیچاره حالا فکر کنم جودیه پیش خودش میگ...
نویسنده :
بابای ایلیا
18:31