تولد سه سالگي تا برف بازي درنطنز از كنار دريا تا نهاوند
يه چند وقتي نبودم يعني حس و حالش نبود كه چيزي بنويسم تواين مدت هم اتفاقات تلخ وشيرين بسياري اتفاق افتاد كه مهمترين وتلخ ترين اتفاق ممكن از دست دادن برادرم علي بود كه ايليا هم باهاش مخصوصا اين اواخر خاطره زياد داشت از اسختر رفتن وبازي توآب گرفته تا ديگر كارها ولي متاسفانه تمام اون داستانها به خاطره پيوست ونمي دونم ايليا چيزي از اون روزها به يادش ميمونه يا نه به هر حال چون موضوع حالگيريه نمي خام راجبش صحبتي كنم . تولد از تولد سه سالگي ايليا شروع ميكنيم كه مثل هميشه دوستان با اومدنشون كلي به ما حال دادن ويه تولد كوچيكه ديگه ه...
نویسنده :
بابای ایلیا
1:31